محمدصادق خرازي يكشنبه شب هفته گذشته، رخداد بزرگ و حادثه سترگي براي جهان هنر و نقش ايرانيان پديدار شد. آري آكادمي هشتاد و چهارم هنرها و علوم سينمايي ايالات متحده، اسكار را به فيلم ايراني «جدايي نادر از سيمين» براي بهترين فيلم زبان خارجي اعطا كرد. اين نخستين باري است كه يك فيلم ايراني چنين جايزه معتبري را از آن خود ميكند. در سال 1997، «بچههاي آسمان» يك فيلم ايراني ديگر، در بين پنج فيلم برگزيده خارجي نامزد شد اما برنده اين افتخار نشد. «جدايي نادر از سيمين» با فيلمنامه و كارگرداني اصغر فرهادي، با مشكلات دروني يك زوج دست و پنجه نرم ميكند كه در روند جدايي قرار دارند و بر شكاف كنوني سنت – مدرنيته در ايران تكيه ميزند. اين فيلم براي بهترين فيلمنامه اسكار نيز نامزد شده بود، اما در اين دسته به پيروزي نرسيد. چيستي و چرايي اين موفقيتهاي فكري و فرهنگي و علمي و هنري در چيست؟ در نهاد و ذات مردمان اين سرزمين چه گوهر و اكسيري نهاده شده است؟ از زمان وقوع انقلاب اسلامي سال 1979، تمام حوزههاي هنر و فرهنگ رشد قابل معتنابهي داشتهاند. استقلال و آزادي افكار و انديشهها رشد يافته و بلوغ فكر ايراني همچون گذشته تاريخ پر افتخار مردان فكرساز اين سرزمين با الهام از تمدن و انديشه هويت ملي و ديني به اوج و شكوه رسيده است. صنعت فيلم در ايران نه تنها پيشرفت قابل ملاحظهاي داشته، بلكه توجه زيادي را چه در داخل و چه در خارج از كشور به خود معطوف كرده است. شماري از فيلمهاي ايراني در فستيوالهاي بينالمللي مشهور فيلم جوايزي دريافت كردهاند. «جدايي نادر از سيمين» پيش از كسب جايزه اسكار، جايزههاي با اعتبار فستيوال فيلم برلين و گلدنگلوب را نيز به خود اختصاص داده بود. امروزه نام ايران در رسانههاي بينالمللي بيشتر در ارتباط با نفت و سياست مورد توجه قرار ميگيرد. ايرانهراسي به طور فزايندهاي به جوامع به خصوص در جهان غرب تزريق شده و سياستمداران در پي ايجاد چهره غيرواقعي از كشور هستند تا شرايط را بحراني و موقعيت و زندگي مردم را آشفته و پربيم و حرمان نشان دهند. عقل سليم انساني به همه دلهاي پاك و ذهنهاي پرسشگر صادقانه توصيه ميكند كه بايد سره را از ناسره تشخيص داد. گردشگران خارجي كه براي نخستين بار از ايران بازديد ميكنند، به خوبي ميتوانند احساس خود را پيش از سفر به كشور و پس از تجربه جذابيتهاي ايران و ميهماننوازي مردم اين كشور مقايسه كنند. داستانهاي منفي و يكطرفه در مورد ايران در غرب به خصوص در رابطه با فعاليتهاي صلح آميزش چنان با دروغ و افترا و تهمت گسترانيده شده و تصوير كشوري آميخته با هرج و مرج و خشم را ارايه ميدهد كه در صدد است همه دنيا را با تسليحات هستهاياش نابود كند. بههمين دليل بيم و ترس و نكبت و حقد و حسد در ذات استعمار بهگونهاي اپيدمي و ويروس آلوده خود را منتشر ميكند كه با توفيق ملت بزرگ با آن عطف بلند تاريخي سر سازگاري ندارد يا در پي تخفيف دستاوردهاي علمي و تكنولوژيك هستند يا در موج و جو بدبيني، نيات پيشرفت يك ملت را وارونه جلوه ميدهند يا گلولههاي خشم و خفت خويش را در ترور بهترين فرزندان انسانيت هدف قرار دادهاند. نيت و جنس تلخ اين زبوني يكي است، اما با هويتي متفاوت و با شمايي ديگر. آنروز كه دانشمند كهنسال ايراني بهترين درمان سرطان خون را كشف كرد و دانشگاههاي نامدار ايالات متحده و اروپا و همه اقصي نقاط جهان در هيبت اين توفيق علمي انگشت به دهان ماندند و آن روز كه دانشمندان جوان ايراني بر علوم هوا فضا تسلط پيدا كردند و آنگاه كه متخصصان برجسته ايراني توفيقات شگرفي در سلولهاي بنيادين به دست آوردند، آن زمان كه خواجه نامدار در رصدخانه مراغه يا رازي در كشف الكل و حكيم و فيلسوف ابنسينا و فارابي جهان را مفتون و شيفته علم خويش ساختند، ايرانيان در استمرار تاريخ و پيوند با جهان علم و تاريخ علم همداستان بودند. نسل امروز ايراني نيز باوجود همه شيطنتها در جستوجوي جايگاه رفيع خود كوشش ميكند. «جدايي نادر از سيمين» تلاشي است براي نشان دادن اين نكته به كل جهان كه با وجود تحريمهاي شديد و مشكلات اقتصادي و تبليغات سوء كه وجود دارد، ايران ميتواند تصويري لطيف از طريق فرهنگ غني خود ارايه دهد. اين مساله به طور شيوايي پس از دريافت جايزه اسكار توسط اصغر فرهادي مورد اشاره قرار گرفت. در زماني كه سخن از جنگ در ميان است، ارعاب و پرخاشگري بين سياستمداران رد و بدل ميشود، ايران، از طريق فرهنگ باشكوهش مطرح ميشود، فرهنگ غني و كهني كه در زير غبار سنگيني از سياستها پنهان شده است. ايران كشور هزار و يك شب و خاطرات خوش افسانهوار است. سر سازگاري با جنگ و خشونت ندارد. دوستدار صلح پايدار و عدالت است و ايرانيان از باب احترامي كه براي تمامي فرهنگها قايلند به خوبي شناخته ميشوند. ايران معاصر هيچگاه به دنبال جنگ با همسايگانش نبوده و در عين حال مورد تجاوز واقع شده است. ايرانيان مخالف تحميل ميل و اراده خود بر ديگران هستند و اثبات كردهاند كه در مخالفت با هر شكلي از سلطه و تجاوز ثابتقدم هستند. گفتوگو، بهترين وسيلهاي است كه ميتوان از طريق آن بر مشكلات و سوءتفاهمها چيره شد. زبان تهديد و ارعاب موقعيت را پيچيدهتر كرده و حل مشكلات جاري را نيز دشوارتر ميكند. تبادل فرهنگي و گفتوگو بين مذاهب و تمدنها به جاي ترويج عداوت و دافعه، صلح و آسايش بيشتري براي كل جهان به ارمغان ميآورد.
نظرات